شناسه : 16160 23 بازدید 0 پسند 19 دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه 1403/01/17 | 23:44:52 مرزِ کلافگی کبری سعادتی/ آزنا آنلاین- هیچ کس و هیچ چیزی جای خودش نیست از صبح که می زنی به دل شهر یک جور بی نظمی می بینی مثل اینکه نانوا بنا بسازد و بنا نانوایی کند یا چه می دانم در یخچال غذا بپزی و از اجاق گاز تکه های یخ را برداری و بریزی داخل پارچ یا لیوان... نمی دانم... در اکثر ادارات شهر ما شلختگی عجیبی دیده می شود که دل ارباب رجوع را می زند و انگار که وارد دنیای عجیب و غریب شده باشی نمی توانی توقعی از احدالناسی داشته باشی... شاید هم سرت را بتکانی و چشم هایت را باز و بسته کنی تا بفهمی در دنیای اوهام نیستی و حقیقت به رویت تلخند می زند. باید کارهای داشته و نداشته ات را روی زمین بگذاری یا کفش آهنینی به پایت کرده و اراده ای پولادین را به وام بگیری تا رهرو راهروهای ادارات شهر شوی... باید خودت را قانع کنی کارمند ممکن است سرکیف نباشد، مرخصی باشد، مهمان داشته باشد، حوصله اش نکشد، خودش کار دیگری غیر از انجام وظیفه داشته باشد یا هزار و یک بهانه دیگر... اما تو فقط می توانی آزمون و خطا کنی تا بلکه لِم کارشان دستت بیاید یا خدا بخواهد و بخت با تو یار باشد و روز، روز تو باشد و کارمندی در پست محوله حاضر بوده و دلش بخواهد کار کند تا کارت راه بیفتد. باشد که از مرز کلافگی عبور نکرده باشی چون کارمند فقط یک گزینه تعریف شده و ارباب رجوع بی شمار و درست است که در محاسبه ۱< ∞ اما در دنیای وارونه ما ۱> ∞ پس ناگزیری که صبر را هم به سرفصل کارهای اداری ات ضمیمه کنی و مترصد فرصتی باشی که یا شانس یا اقبال بلکه ثمر افتد. برچسبها : اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی