شناسه : 16143 14 بازدید 0 پسند 19 دیدگاه علاقه مندم چــاپ برگه 1403/10/26 | 21:49:36 بزن در رو ترازِ ناتراز کبری سعادتی/ آزنا آنلاین- گاهی فکر می کنم چرا شبیه بقیه می شویم. چرا بلد نیستیم بگوییم این طرز فکر شماست و من مثل شما فکر نمی کنم. دنیای من مثل دنیای شما نیست. نه من خوبم و نه شما بدید. اصلا خوبی و بدی نسبی اند. ما هم رای نیستیم. دور هم جمع می شویم و از هزار جور اتفاق افتاده و نیفتاد و مد شده و از مد افتاده حرف می زنیم. گاهی گمان می کنیم پای لنگ این دورهمی ها هستیم. چرا این خبرها و این حرف های زده شده یک سلول مان را هم تکان نمی دهد. چرا گوش شنوا و زبان گویایی برای این بحث ها نداریم. چرا با دل همه راه می آییم. چرا نمی خواهیم بگوییم این حرف ها حال دل ما را خوب نمی کند که هیچ بدتر هم می کند. چرا زبان اعتراض نداریم. چرا آنهایی که متفاوتند محکوم به سلول های انفرادی اند. چه کسی گفته باید همرنگ جماعت شد؟! مگر این من و شما نیستیم که جماعت شده ایم. گاهی باید قید خبر را زد. به روز بودن و تازه تازه سرو کردن خبر چه دلخوشی ای دارد؟! گاهی باید در را به روی دنیا بست و در بی خبری زیست. گاهی بی خبری عین خوش خبری است. تا کی باید زمان ما را با همگان کوک کنیم؟! تا کی باید وانمود کنیم که با عینک آنها دنیا را می بینیم؟! چرا باید تراز ناتراز جمع باشیم؟! چرا نباید دنیای مان را خودمان بسازیم و دست رد بزنیم به همه آنهایی که در بند ریخت و پاش های حاشیه ای اند. مگر حاشیه ها چقدر جاذبه دارند که دافعه متن اند. گاهی باید هرچه داریم بریزیم داخل کوله بار زندگی مان و راه نرفته از هراس تنهایی را در پیش بگیریم. گاهی از تغییر می هراسیم و زندگی مان را با کلیشه های دلزده ادامه می دهیم. گاهی فقط سکوت کرده ایم. مخالف بوده ایم، سکوت کرده ایم. رنجیده ایم، سکوت کرده ایم. عصبانی شده ایم، سکوت کرده ایم و قفل دهان مان باز نشده است... هیچ وقت اهل چک و چانه زدن نبوده ایم. در دل مان گفته ایم چه چیزی را به چه کسی ثابت کنیم؟! اما همین سکوت های مان را رضایت تلقی کرده اند و ما با سکوت خود اجازه داده ایم همان هایی که نگفته های شان بهتر از گفته های شان است متکلم وحده همیشگی باشند و جولان بدهند در جمعی که متعلق به آن جمع نیستیم و روح و روان مان مفرد غایب است. و غایب ها را در جمع حاضران جایی نیست. باید یاد بگیریم نباید تراز هر ناترازی بود. باید یک جایی و یک روزی خودمان رابرای خودمان عزیز کنیم و از خودمان بپرسیم. چه می خواهد و چه نمی خواهد؟! گاهی باید از دل خودمان دربیاوریم این همه نادیده شدن را. شاید همین حالا هم دیر شده باشد. برچسبها : اشتراک گذاری لینک کوتاه اشتراک در شبکه های مجازی